چقدر حس خوبی میده
وقتی دلتنگشی این اس ام اس برات بیاد ;)
بعد تو هم بنویسی نه عزیزم...♥
خیلی سخته غرورت را واسه یه نفر بشکنی
حرفِ رفتن که میشود
هزار چوپانِ دروغ گو پشتِ چشمانم کمین میکنند
هزار نفر به جایِ من میگویند
به جهنم که میروی
بعد هزار نفر در دلم مؤمن میشوند
سلامتی اونی که تو هر پیکش دنبال عشقش میگرده . . .
اما عشقش مزه مشروب یکی دیگس . . . !
اونی که کشته شد و نکشت . . .
شکستنش و نشکست . . .
سوزوندش و نسوزوند . . .
سلامتی همه اونایی که دلشون و حرفشون یه رنگه . . .
نه اونایی که فقط دروغاشون قشنگه. . . !
دیگر با عروسک هایم بازی نمی کنم.
بزرگ شدم،
خود عروسکی شدم،
آنقدر بازی ام دادند
که قلبم با تکه پارچه های رنگارنگ وصله خورده است…
لااقل، تو دیگر قلب پارچه ای ام را پاره نکن
خیلی ها نفرین میکنن...تلافی میکنن...اما نه...نفرین من...
الهی اونی که دوستش داری تنهات نذاره...تلافی من...
میرم تا به اون برسی...سره راهت نباشم... راستی...
قد من دوست داره...؟
یکی محبت میکنه و یکی ناز میکنه!
اونی که ناز میکنه همیشه محبت می بینه...
اما اونی که محبت میکنه همیشه...
تنهای تنهاست...!
بــوي پــاييـز ميـــ ــدهد
تابستانِ اينروزهــا ؛
گويـا كه شـــ ــ ــهريـــور عــــاشــق شده است!
خطش را عوض کرد...
من ماندم و دوستت دارم هایی که هرگز...
تحویل داده نشد...!
استادى از شاگردانش پرسید: چرا
ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟؟
چرا مردم هنگامى كه خشمگین هستند
صدایشان را بلند میكنند و سر هم داد میكشند؟؟
شاگردان فكرى كردند ، بالاخره یكى از آنها گفت : چون در آن لحظه، آرامش و
خونسردیمان را از دست میدهیم...
استاد پرسید: این كه آرامشمان را از دست میدهیم درست است ، امّا چرا
باوجودى كه طرف مقابل كنارمان قرار دارد داد میزنیم؟؟
آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت كرد؟؟ چرا هنگامى كه خشمگین هستیم داد میزنیم؟؟
شاگردان نمی دانستند چه جوابی کامل و درست است...
پس هر كدام جوابهایى دادند...امّا پاسخهاى هیچكدام استاد را راضى نكرد...
سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامى كه دو نفر از دست یكدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یكدیگر فاصله میگیرد...
آنها براى این كه فاصله را جبران كنند مجبورند كه داد بزنند...
هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر كنند...
سپس استاد پرسید: هنگامى كه دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟؟
آنها سر هم داد نمیزنند بلكه خیلى به آرامى با هم صحبت میكنند...
چرا؟؟؟؟
چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیك است...
فاصله قلبهای آنَها بسیار كم است...
استاد ادامه داد : حالا هنگامى كه عشقشان به یكدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟؟؟
آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند
و فقط در گوش هم نجوا میكنند و عشقشان باز هم به یكدیگر بیشتر میشود...
سرانجام، حتى از نجوا كردن هم بینیاز میشوند
و فقط به یكدیگر نگاه میكنند...!
این هنگامى است كه دیگر هیچ فاصلهاى
بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد...
آنقدر قلب هایشان به هم نزدیک است،
که فقط نگاه میتواند اندازه ی آن را مشخص کند...
نگاهو نگاهو نگاه.............................................................................:)
روز اول مهر...زنگ انشاء...
به نام خدا...
_من می خواهم در آینده شهید بشوم...برای این که...
معلم که خنده اش گرفته بود،سعی کرد خودش را کنترل کند...
پرید وسط حرف مهدی و گفت:
_ببین مهدی جان! موضوع انشاء این بود که در آینده می خواهید چه کاره شوید؟
باید در مورد یه شغل یا یه کار توضیح می دادی پسرم...
بذار بگم؟؟اهان مثلا پدر خودت چه کارست؟؟؟
......................................................................
برقی از اشک توچشمای معصومش درخشید...
_آقا اجازه؟؟؟؟!
شهید شده..........:(
باید باشند کوچه ها وخیابان و پیاده رو های که...
از قدمهایت خسته شده اند.....
باید باشد بهانه هایی که نبودشان نابودت کند...
زندگی کردن که به همین راحتی ها نیست جان من!!
به خیالم تو خواب باشی ...
نگاهت کنم، آرام ببوسمت...
نوازشت کنم...
و آرام بگویم دوستت دارم ...
و تمام حرفهای دلم را که وقتی نگاهم میکنی نمیتوانم بگویم
عاشقانه نجوا کنم...
و تو در سکوت بشنوی و از عشقم سر کیف شوی ، اما
چشمانت را باز نکنی و به خیالم خواب باشی... !
من هم به خیالت ندانستم که بیداری...!
ُ
لحظه ها آهسته آهسته ميرن و اينجا يه نفر هنوز تند تند دلتنگت ميشه
گردنم درد می کند از بس همه چیز را گردن من انداختی
دوست نداشتنت را خیانتت را بی توجهی هایت را
بهانه گیری هایت را و در آخر رفتنت را !
آنقدر مرا ازرفتنت نترسان....
قرار نيست هميشه بمانيم....
روزي همه رفتني اند....
ماندن به پاي كسي معرفت ميخواهد نه بهانه...
بلندمیگویم :رفتی به دررررک؛
لیاقت ماندن نداشتی!
مـــَـرב نـَبــایـَـב بــِپــُـرســہ مــیاے ؟
بایـــَב ایـــنجور ے بـَـرבارہ بـــِـبــَرہ
خیلی وقت است مرده ام...
دلــــــم می خواهد ببارم،کسی نپرسد
چرا؟. . . توچه میفهمی. . .
این روزها ادای زنده ها را در میاورم. . .
تظاهر به شادی می کنم ، حرف میزنم مثل همه . . .
امـــــــــــــــــــــــــــا. . .
بساط کرده ام و تمام نداشته هایم را به حراج گذاشته ام
بی انصـــــــــــــــــاف...
چانه نزن ... حسرت هایم به قیمت عـــــــمرم تمام شده. . .
بعضی وقتا هست که دوست داری کنارت باشه محکم بغلت کنه...
بذاره اشک بریزی تا آروم شی . . .
بعدآروم تو گوشت بگه:
.
.
.
«دیوونه من که باهاتم»
هـَـمـین ڪٍـﮧمــیـام بـٍــﮧ خٌـودَم بٍـگَـم
هـَـمـٍـﮧ چـیــز آرومٍــﮧ مَــن چٍــقَــد خـٌـوشــحــالَــم
یـٍـﮧ حـٍـسٍ دَروٌنــی بــٍم مــیــگــٍـﮧ
غـَـلـَـطٍ اٍضــافــی نَــڪٌـن...!!!!!
می گــویند: دنیــــا بی وفــاســت؛
امـــا..... قدرش را بدانید!
مـن دنیــــای بـی وفــاتری هــــــــم داشتـــــه ام !!
برای
تبادل لینک
ابتدا منو را با
عنوان " دلم برات تنگ شده عشق من ♥ しѺ√乇(◡‿◡✿)(◕‿◕) しѺ√乇 "
و ادرسمون لینک کنین بعدم لینکتون ثبت کنین
در صورت وجود ادرسم به صورت خودکار لینک میشی . راستی تبادل لینک با همه می کنم