بیا تمامش کنیم....
همه چیز را....
که نه من سد راه تو باشم و نه تو مجبور به ماندن....
نگران نباش....
قول میدهم کسی جای تو را نمیگیرد...
اما فراموشم کن.....
بخند... تو که مقصر نبودی...
من این بازی را شروع کردم... خودم هم تمامش میکنم...
میدانی؟؟؟؟؟؟؟؟
گاهی نرسیدن زیباترین پایان یک عاشقانه است....
بیا به هم نرسیم...!!!!!
غــــفلت کرده ای مـــــــادر ...
پـــشت این قـــلب عـــاشق ،
فرزنـــدت آرام آرام جـان میسپارد ...
و تـــــو ،
فرامــوش کردن را به او نــیاموخته بــودی ... !!!
دلـــم مــیخــواهــد دنــیا را از نــــو بســازم . . .
زیــبـاتــر و عــاشــقــانه تـــر
اگــــر حــوا شـــوم ،
قــــول مــیــدهــی آدم شــوی . . .؟
خرابم،،خراب!!
به اندازه همان"قاضي"
که متهم اعدامي اش...
رفيقش بود!!!
وقتـــی نخـــواستنـت...
آروم بـکــش کـنـــــار...!
غــــم انـگیـــــز اسـت اگـــر تـــو را نـخـــواهـــد؛
مســـخـره اســت اگـــر نفهمــــی؛
احــمقـــانـــه اســت اگــــر اصــرار کـنـــی ....
زورم فقط به گوشیم میرسه
وقتی کم میارم!
خاموشش که میکنم
حس میکنم انتقامم رو از دنیا گرفتم
آرام شده ام....!
مثل آن تکه از دریا که...
تازه از موج بودن برگشته است
.....!!
نِـمـ ـی دآنَم چِهـ رآبِطِه ایستـ بِینِ دِلِ تَنگـ ـَم
بَرآیِ تـ ـو وَ رَنگهـ ـآ؟؟!
دِلتَنگَـ ـت کِه میشَوَم زِندِگـ ـی اَم سیـ ـآه میشَوَد...
دوُسَم دآشـ ـت...
مِثلِ اوُن آهَنگ هآیِ خآرِجی ای
کِه هَمیشِهـ گوُش میدآد
وَلـ ـی هیچی اَزَش نِمیفَهمید....
فَـ ـدآی سَـ ـرَم کِه عآشِــقَم نیـ ـستی...
چیزی کِه زیآدِه ...
جـ ـ ـآ
وآسُـ ـه مُـردَن....
مـَــن..؟!
چه دوحرفیه وســــــــــــــوسه انگیزیست.....
این من! نه زیبایم ، نه مهـربانم....نه عـاشق و نه محتاج نگاهی...!
فقط برای خودم هســـــــتم ...خود خودم ! مال خودم !
صــــــبورم و عجول!!
سنگین...سرگردان...مـــغرور.. .لجباز....با یک پیچیدگی ساده
و مقداری بی حوصــلگیه زیــــــــــــــاد!!!
و برای تویی که چــــهره های رنگ شده را می پرستی,
نه سیـــــرت آدمی ,
هیــــــــــــــــچ ندارم.
راهــــــــت را بگیــر و بـــــــرو
حوالی من توقف ممنــــــــــوع هست....!
فآلِ حآفِظ هَم دیگَر فآل نِمیگیرَد
حـــآل میگیرَد.!
حآفِظ هَم بآهآم دَر اُفتادِه....
دلـَم یـک تـَصـادُف جـدی می خواهـد!
پُـر سـر و صـدا،
آمبـولانـس ها سـَراسیـمه شـوند و
کــار اَز کــار بـــَــگـذَرَد…!
اِنـصـــآفــــ نـیـستــــــ
کــه دُنـیــآ آنـقـَـدر کـوچَـکـــــ بـآشـَــد
کــه آدَمـ هــآی تـکـرآری رآ روزی صـَـد بــآر بــِبـیـنــی
و آنـقـَـدر بـُزرگــــــ بــآشـ
کــه نـَتـَـوآنـی آن کَـسـی رآ کـه دلـَتـــــ مـیـخواهــَـد
حـَـتــی یـِکــــ بــآر بـبــیـنــــی...!
✘گاهی نیاز است دکتر به جای یک مشت قرص،
برایت فریـــــــــــــــــــــــــــــــــاد تجویز کند ✘
ﺻـﺪﺍﯼ ﻣـﺮﺩﺍﻧﻪ ﺍﺕ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﻣﯿﻠﺮﺯﺍﻧﺪ
ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﺪ . . .
ﺩﺳـﺘﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻗﻮﯼ ﺍﺕ ﻣـﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﯾﮏ ﻭﺍﮊﻩ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ
ﻭ ﺁﻥ ﻫﻢ ” ﺍﻣـﻨﯿﺖ ” ﺍﺳﺖ . . .
ﺁﻏـﻮﺷﺖ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺩﺭﯾـﺎﯾﯽ ﭘـﺮ ﺗﻼﻃﻢ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﻣـﻦ ﭼـﻘﺪﺭ ﻏـﺮﻕ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﯾـﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ . . . !
ﺗـ ـﻮ ﻓـﻘﻂ ﻣـﺮﺩ ﻣﻦ ﺑـﻤﺎﻥ
ﻭ ﻣـﻦ ﻫـﻢ ﻗـﻮﻝ ﻣﯿﺪﻫﻢ ﺗﺎ ﺍﺑـﺪ
ﺑـﺎﻧﻮﯼ ﺗـﻤﺎﻡ ﻟﺤﻈﺎﺗﺖ ﺑﺎﺷﻢ . . .!
اگر باران ببارد...
چتری خواهم شد برای تـــو!
چه اندیشه غریبی است این اندیشه ها...
وقتی به تـــو می اندیشم,
دلـ ـم برای خودم, برای تــــو تنگ میشود...!
در آن تنهایی که یاد و خاطره تـــو بندی می شود بر تار و پود ذهنـ ـم...
چه خوش است اندیشیدن به تـــو...
و نوشتن از تمام آن لحظات غمـ ـبار بی تـــو بودن...!
دلـ ـتنگی، دلـ ـتنگی، دلـ ـتنگی!
آدم دلـ ـتنگ کـ می شود,
چـ فکرها کـ نمیکند...
چـ اندیشه ها کـ در خیال خود ندارد...
و چـ رویاها کـ گاه خنده را طرحی میکند بر لبانـ ـت...
و گاه غـَـم را بغضی میکند شکسته در گلو...
تا در پی بهانه ای, این اشکی شود جاری بر گونه ها...!
چـ دلـ ـگیـــرند این لحظات...
نمی دانم که غنیمت شمارمش,
یا بر تمام این اندیشه های از هم گسیخته و لغزیده,
در ذهن اندیشه های دیگری یابم کـ چـ باید بکنم....؟!
راستی من چـ کاری باید بکنم؟!
نمی دانم،نمی دانم، نمی دانم!
ای کاش تـــــو بدانی...!
نمی توانم بنویسم, هر چند کـ باید از خیلی چیزها بنویسم...
و شاید تـــو, بعدها برایم خیلی چیزها بگویی...!
هر چـ کـ هست,
بیا شریک شبنم ساده زندگی باشیم...
بـ خــود دروغ نگوییم و بـ هــَــم...!
بگذاریم کـ اندیشه های سبز, پیچکی شود بر ذهن...
و بگذاریم کـ خیال, فاصله های جدایی افتاده را طی کند...
و حس کنیم آن چـ را کـ باید دوست داریم....!
زمان ِ آن نیست کـ هر چـ دلـ ـم می خواهد بگویم,
اما….
اگر باران ببارد, چتری خواهم شد برای تــــو...!
اگر روزی داستان مرا نقل کردی بگو:
د
بی کس بوداما کسی را بی کس نکرد
تنها بود کسی را تنها نذاشت
دل شکسته بود اما دل کسی را نشکست
کوه غم بود ولی کسی را غمگیننکرد و شاید بد بود ولی بد کسی را
نخواست.........
פֿُـــ✗ـــــבـایـــــــــــــا
از تـمـــام בُنیــــــــــــــات
فقط یــﮧ نفــــ♥ــــررو می خوام
زیـاבه؟
هر وقت از دستش ناراحت شدی
فقط یه لحظه
به نبودنش یا نداشتنش فکر کن
آروم تر تکونش بدین...
"مرگ مغزی" شده!
باید زودتر دفن بشه!
چیزی برای اهدا هم نداره
!
تا همین چند شب پیش زنده بود!!
!
خودم دیدم...
کسی لهش کرد و رفت...
بعضی وقتا هست که دوس داری کنارت باشه…
محکم بغلت کنه…
بذاره اشک بریزی راحت شی….
بعد آروم تو گوشت بگه: ” دیوونه من که باهاتم “
بگو تمام تـــــــــو مال مــــن است
دلــــــــم میخواهد
حســـادت کنم به خـــــــودم…
معادله ی رابطه مان دو مجهولی ست...
حاضرم خط بخورم تا فقط
تو
بمانی...
کل دنیا هم هر روز بگویند
:دوستم دارند"
فایده ندارد....
اما.....
دوستت دارم های
" تو "
چه غوغایی میکند لامصب...
روحم را تازه میکند
گرما یعنی ....
نفس های تو ....
دستهای تو .....
آغوش تو ......
من به خورشید ایمان ندارم...
هرچه پیش آمد
هر اتفاقی افتاد
فراموش نـــــکــــــــن که دوسـتـــــتـــــــ داشته ام
که دوستت دارم
و هیچ کس
هیچ کجا
هیچ وقت
نمی تواند گرمایی را که تو به لحظه هایم بخشیدی
تکرار کند . .
دلم تنگه برای آرامش آغوش گرمت
بخاطر همین چشامو غم گرفته ...
برو ای خوب من ، هم بغض دریا شو ، خداحافظ !
برو با بی کسی هایت هم آوا شو ، خداحافظ !
تو را با من نمی خواهم که « ما » معنا کنم دیگر …
برو با یک « من » دیگر بمان « ما » شو ، خداحافظ.
آدم ها لالت می کنند . . .
بعد هی می پرسند : چرا حرف نمی زنی ؟!
این خنده دارترین نمایشنامه ی دنیاست . . .
و چه زیبا گفت " فروغ " ...
" تنها صداست که می ماند
و
امان از" صدای تو " که ابدی شد
در" گوش من " ...
قلب لعنتـــــــــــي لطفا:
"خفه شو"
ودر همه کارها دخالت نکن....
همین که خون پمپاژ کنی کافیست....
یه کلام ختم کلام :
هرکی پاکتره....تنهاتره
همیشه بدترین سیلی را از
کسی میخوری که روزی بهترین
نوازشگرت بود...
درونم غوغاست...ساده میشکنم
با یک تلنگر کوچک...اینگونه نبودم
شدم..!
برای
تبادل لینک
ابتدا منو را با
عنوان " دلم برات تنگ شده عشق من ♥ しѺ√乇(◡‿◡✿)(◕‿◕) しѺ√乇 "
و ادرسمون لینک کنین بعدم لینکتون ثبت کنین
در صورت وجود ادرسم به صورت خودکار لینک میشی . راستی تبادل لینک با همه می کنم